آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

آرشیدا فرفرک مامان و بابا

تایتل قصه

شبها برای قصه گفتن کلی برنامه داریم ،تازگیها برنامه برعکس شده و آرشیدا برای ما قصه می گه .قضیه از این قراره که یه مدتی شروع به قصه گفتن که می کردیم آرشیدا می گفت اول بگو یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود بعد بقیه قصه را بگید یه شب باباش گفت آرشیدا فقط تایتلش را میگه و ما خندیدیم اما در برنامه جدید قصه گوئی آرشیدا می خواست قصه بگه که به من گفت مامان اینبار شما تایتلش را بگید ! آرشیدا سوره کوثر و توحید را یادگرفته ولی توی سوره کوثر ونحر را فراموش می کرد به این قسمت آیه که می رسید می گفت چی ..و ما می گفتیم ونحر و او ادامه می داد .یه روز تنهائی داشت برای خودش می خوند رسید به این قسمت آیه وخودش می گفت : فصل لربک چی ...ونحر . ...
28 فروردين 1392

بدون عنوان

همیشه پستهام نیمه کاره رها میشه داشتم از شیرین زبونیهای فرفرکم می نوشتم .راستی الان آرشیدا فرفرک به تمام معناست .موهاشو می خوام بزارم بلند بشه برای همین تا یه مدت فرفرکه ! موقع خوندن نماز ما باید مهر را از دست آرشیدا قایم کنیم چون مهر را برمیداره و فرار میکنه و ما باهر سجده مهر را توی دستمون نگه میداریم جالبه که آرشیدا وقتی خودش هم نماز می خونه مهر را بر میداره و توی دستش نگه میداره ! دوباره نیمه تمام ................
27 فروردين 1392

اولین پست بهار92

بهار با همه قشنگیهاش شکوفه ها و عطر خوب گلها و تمیزی و نوشدن از راه رسید و البته تکاپوی آخر اسفند و جنب و جوشها در یک لحظه به آرامش میرسه و آغاز سال نو با شروعی کند و با حرکتی تند سپری میشه و آنچه که الان به عنوان مادر تجربه می کنم خیلی جالبتره چون سوالات و اولین تجربه   ،کنجکاویها و ساده انگاری کودکم بهترین و لذت بخش ترین لحظات تجربه نشده در زندگی منه که با هر بهار تکراری بودن لحظاتم را کمرنگ می کنه .(اینجاست که خالصانه شاکر خداهستم ) تعطیلات نوروز  ما خوانسار بودیم و اینجا واقعا قشنگه وما از طبیعت زیبای اینجا در شگفتیم و جمع سه نفره مادر حال تجربه بهترین لحظاته .آرشیدا  که امسال سومین بهار را تجربه می کنه با سوال...
26 فروردين 1392
1